جدول جو
جدول جو

معنی گب زدن - جستجوی لغت در جدول جو

گب زدن
سخن گفتن گفتگو کردن
تصویری از گب زدن
تصویر گب زدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آب افشاندن بچیزی یا جائی آب پاشی کردن، فرو نشاندن آتش خشم تسکین دادن رام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
سخن گفتن، بیهوده و دراز گفتن، پرگویی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گم زدن
تصویر گم زدن
پنهان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
ایجاد نقش گل بر روی پارچه کردن، (کشتی) طلب کردن حریف را برای کشتی و مبارزه: بخصم گل زدن از دست ما نمی آید و گرنه آبله ام تشنه مغیلان است. (صائب)، لک و خال هایی برنگی جز رنگ اصلی برآوردن: تنش گل زده است. نانها گل زده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گه زدن
تصویر گه زدن
گه مالیدن، کاری را خراب کردن، بد نام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
لب زدن بغذا یا نوشابه ای. خوردن یا نوشیدن آن بمقدار کم چشیدن: بخوردنیها ابدا لب نزد، سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
((گَ. زَ دَ))
سخن گفتن، حرف زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
حرف زدن، سخن گفتن، برای مثال هرکجا زلف ایازی دید خواهی در جهان/ عشق بر محمود بینی و گپ زدن بر عنصری (سنائی۲ - ۳۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گر زدن
تصویر گر زدن
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، شعله زدن، ضرام، اضطرام، گر کشیدن، التهاب، اشتعال، توقّد، تلهّب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گپ زدن
تصویر گپ زدن
Chatting, Chat
دیکشنری فارسی به انگلیسی
rozmawiać, rozmawiający
دیکشنری فارسی به لهستانی
болтать , беседующий
دیکشنری فارسی به روسی
балачити , розмовляючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
chiacchierare, chiacchierando
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
kletsen, aan het praten
دیکشنری فارسی به هلندی
बात करना , बात करना
دیکشنری فارسی به هندی
수다를 떨다 , 수다를 떨고 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
לשוחח , משוחח
دیکشنری فارسی به عبری
おしゃべりする , おしゃべりしている
دیکشنری فارسی به ژاپنی
พูดคุย , คุย
دیکشنری فارسی به تایلندی
আড্ডা করা , কথা বলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
بات کرنا , بات کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تحدّث , حديثٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آب شدن
تصویر آب شدن
ذوب شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بم زدن
تصویر بم زدن
با دست زدن بر سر کسی بقوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب شدن
تصویر آب شدن
کنایه از شرمنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار